7,438 research outputs found

    Size Control in the Nanoprecipitation Process of Stable Iodine (127I) Using Microchannel Reactor—Optimization by Artificial Neural Networks

    Get PDF
    In this study, nanosuspension of stable iodine (127I) was prepared by nanoprecipitation process in microfluidic devices. Then, size of particles was optimized using artificial neural networks (ANNs) modeling. The size of prepared particles was evaluated by dynamic light scattering. The response surfaces obtained from ANNs model illustrated the determining effect of input variables (solvent and antisolvent flow rate, surfactant concentration, and solvent temperature) on the output variable (nanoparticle size). Comparing the 3D graphs revealed that solvent and antisolvent flow rate had reverse relation with size of nanoparticles. Also, those graphs indicated that the solvent temperature at low values had an indirect relation with size of stable iodine (127I) nanoparticles, while at the high values, a direct relation was observed. In addition, it was found that the effect of surfactant concentration on particle size in the nanosuspension of stable iodine (127I) was depended on the solvent temperature. © 2015, American Association of Pharmaceutical Scientists

    Concurrent papillary thyroid cancer and parathyroid adenoma as a rare condition: A case report

    Get PDF
    Although the pathological relationship between parathyroid and thyroid diseases is common, an association between parathyroid adenoma and thyroid cancer is rare. Concomitant thyroid cancer in patients with primary hyperparathyroidism (pHPT) has been reported at varying frequencies. WE present here a 23-year-old man who had papillary thyroid carcinoma in the right thyroid lobe and a parathyroid adenoma in the left thyroid lobe, which were confirmed surgically. Copyright © 2012 Via Medica

    Effects of community health interventions on under-5 mortality in rural Guinea-Bissau (EPICS): A cluster-randomised controlled trial

    Get PDF
    Background: Evidence suggests that community-based interventions that promote improved home-based practices and care-seeking behaviour can have a large impact on maternal and child mortality in regions where rates are high. We aimed to assess whether an intervention package based on the WHO Integrated Management of Childhood Illness handbook and community mobilisation could reduce under-5 mortality in rural Guinea-Bissau, where the health service infrastructure is weak. Methods: We did a non-masked cluster-randomised controlled trial (EPICS) in the districts of Tombali and Quinara in Guinea-Bissau. Clusters of rural villages were stratified by ethnicity and distance from a regional health centre, and randomly assigned (1:1) to intervention or control using a computerised random number generator. Women were eligible if they lived in one of the clusters at baseline survey prior to randomisation and if they were aged 15-49 years or were primary caregivers of children younger than 5 years. Their children were eligible if they were younger than 5 years or were liveborn after intervention services could be implemented on July 1, 2008. In villages receiving the intervention, community health clubs were established, community health workers were trained in case management, and traditional birth attendants were trained to care for pregnant women and newborn babies, and promote facility-based delivery. Registered nurses supervised community health workers and offered mobile clinic services. Health centres were not improved. The control group received usual services. The primary outcome was the proportion of children dying under age 5 years, and was analysed in all eligible children up to final visits to villages between Jan 1 and March 31, 2011. This trial is registered with ISRCTN, number ISRCTN52433336. Findings: On Aug 30, 2007, we randomly assigned 146 clusters to intervention (73 clusters, 5669 women, and 4573 children) or control (73 clusters, 5840 women, and 4675 children). From randomisation until the end of the trial (last visit by June 30, 2011), the intervention clusters had 3093 livebirths and the control clusters had 3194. 6729 children in the intervention group and 6894 in the control group aged 0-5 years on July 1, 2008, or liveborn subsequently were analysed for mortality outcomes. 311 (4·6%) of 6729 children younger than 5 years died in the intervention group compared with 273 (4·0%) of 6894 in the control group (relative risk 1·16 [95% CI 0·99-1·37]). Interpretation: Our package of community-based interventions did not reduce under-5 mortality in rural Guinea-Bissau. The short timeframe and other trial limitations might have affected our results. Community-based health promotion and basic first-line services in fragile contexts with weak secondary health service infrastructure might be insufficient to reduce child deaths. Funding: Effective Intervention

    شيوع اختلالات روانی و عوامل دموگرافيک مؤثر بر آن در افاغنه ساکن اردوگاه دالکی استان بوشهر؛ 1384

    Get PDF
    زمينه: کشور ايران برای ساليان طولانی پذيرای آوارگان افغانی بوده است. مطالعات کمی در ارتباط با اختلالات روانی در بين افاغنه ساکن در ايران، به خصوص آنهايی که در اردوگاه‎ها زندگی مي‎کنند، صورت گرفته است. هدف اين مطالعه تعيين شيوع مشکلات بهداشت روان و عوامل دموگرافيک مؤثر بر آن در افاغنه ساکن اردوگاه دالکی استان بوشهر در سال 1384 بود. مواد و روش‌ها: در يک مطالعه مقطعی، 321 نفر از بين 2200 نفر از ساکنين اين اردوگاه که حداقل 15 سال سن داشتند بصورت تصادفی انتخاب شدند و از ويرايش فارسی پرسشنامه سلامت عمومی (28GHQ) استفاده گرديد. يافته‎ها: شيوع اختلال عملکرد اجتماعی (1/80 درصد)، اختلال روان تـنـی (9/48 درصد)، اضطراب (3/39 درصد) و افـسردگی (1/22 درصد) در اين جمعيت بدست آمد. شيوع کلی بيماري‎های روانی در اين اردوگاه 5/88 درصد بود. جنس مرد، بعد خانوار بيش از 8 نفر و سن مهاجرت کمتر يا مساوی ده سال با سطوح بالاتری از اختلال عملکرد اجتماعی همراه بودند. سطوح بالاتر اختلال روان تنی با بيکاری، سن مهاجرت کمتر يا مساوی ده سال، تولد در ايران و نداشتن برنامه‎های تفريحی سرگرم کننده مرتبط بود. داشتن يک تا سه فرزند، بعد خانوار بيش از 8 نفر و داشتن بيماری مزمن با سطوح بالاتری از اضطراب همبستگی داشتند. نداشتن برنامه‎های تفريحی سرگرم کننده و مرگ اعضاء خانواده در حين مهاجرت با سطوح بالاتری از افسردگی همراه بودند. نتيجه‎گيری: اختلالات بهداشت روان ناشی از مهاجرت و زندگی در اردوگاه در بين افاغنه ساکن اردوگاه دالکی استان بوشهر شايع مي‎باشد. واژه‌های کلیدی: بهداشت روان، پناهندگان، 28GHQ، اختلال روانی

    « بررسی مشکلات و چالش های کاری بازرسان بهداشت محيط استان بوشهر و ارتباط آن با میزان رضایتمندی شغلی آنها در سال 92 »

    Get PDF
    امروزه عده زيادي از مردم از غذاهاي تهيه شده در رستوران ها و ديگر مراکز عرضه مواد غذايي آن استفاده مي کنند و از آنجا که در بسياري از کشور ها آموزش کافي به تهيه کنندگان مواد غذايي داده نمي شوند و نظارت صحيحي بر کار آنها صورت نمي گيرد تهيه غذا هاي غير بهداشتي ، رايج و بيماري هاي ناشي از آنها نيز شايع گرديده است. لذا يکي از دغدغه هاي جدي بهداشت ،کنترل و پيشگيري از اين قبيل مشکلات مي باشد. . لذا اين تحقيق با هدف بررسي مشكلات بازرسان بهداشت محيط و ارتباط آن با میزان رضایتمندی شغلی آنان در استان بوشهر انجام گرفت. اين يک مطالعه توصيفي تحليلي بصورت مقطعي مي باشد جمع آوري اطلاعات توسط دو پرسشنامه بصورت تمام شماري از کليه بازرسين بهداشت محيط مراکز بهداشتي درماني استان بوشهر انجام گرفت. داده ها پس از جمع آوري وکدگذاري توسط نرم افزار آماري SPSS با ارائه شاخصهاي توصيفي و استفاده از آناليزهاي مناسب از جمله مدلهاي رگرسيوني مورد تجزيه و تحليل قرار گرفتند. در این پژوهش از 82 مامور بازرس بهداشتی شاغل در سطح استان بوشهرکه تعداد 35 نفرآنها (% 7/42) مرد و تعداد 47 نفر (%3/57) زن بوده اند مطالعه انجام شد. میزان رضایت شغلی کارکنان از پرسشنامه استاندارد رضایت شغلی استفاده گردید که ضریب پایایی پرسشنامه در این مطالعه 4/93(93/0) بدست آمد، بطوریکه میزان پایایی برای هر یک از ابعاد پنجگانه کار، سرپرست، همکار، ارتقا،پرداخت که بیشترین ضریب پایایی مربوط به بعد همکار(94/0) و کمترین ضریب پایایی مربوط به بعد پرداخت (849/0) شده است. نمره رضایتمندی شغلی در این مطالعه دارای میانگین 4/124 با انحراف معیار 32/25 بطوریکه حداقل نمره 81 و حداکثر نمره 187 بدست آمده است. پرسشنامه خود ساخته بررسی چالشها با ضریب پایایی برابر 59 درصد(59/0) داشته است که نمره چالش ها بر اساس پرسشنامه مذکور طبق طیف لیکرت 5 سطحی برای کارکنان حداقل 46 و حداکثر 82 بدست آمده است. p=0.33)) با توجه به یاقته های این پژوهش تمام مشکلات مطرح شده در پرسشنامه جز مشکلات بازرسین بوده است و از نظر بازرسان بهداشتی بیشترین نارضایتی مربوط به حق جذب (12/45%) و کمترین آنها مربوط به موثر بودن آموزش های بازرسین به متصدیان می باشد(22/1%). در این مطالعه تفاوتی بین میزان رضایت شغلی و ابعاد آن و همچنین نمره چالش ها با سطح تحصیلی بازرسین مشاهده نگردیده است. كليد واژه‌ها مشکلات و چالشها، بازرسان،بهداشت محیط، بوشه

    تبيين مشکلات ارتقاء سبک زندگی سالم پرستاران و ارائه راهکار

    Get PDF
    زمينه و هدف : مفهوم سبک زندگی به عنوان يک متغير مهم در متون پرستاری مطرح شده و رابطه تنگاتنگی با سلامتی افراد جامعه دارد. لذا اين مطالعه با هدف تبيين مشکلات ارتقاء سبک زندگی آنان و ارائه راهکاری کاربردی انجام شد . روش کار : مطالعۀ حاضر مطالعه ای توصيفی-تحليلی با روش حل مسأله است. جامعه مورد مطالعه را 116 نفر از پرستاران شاغل دربيمارستانهای دولتی و ابزارگردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه اطلاعات دموگرافيک، پرسشنامه سبک زندگی پرستاران وپرسشنامه مشکلات پرستاران در ارتقاء سبک زندگی سالم می باشد. اطلاعات حاصله با استفاده از نرم افزارآماری کامپيوتری SPSS16 تحت ويندوز مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت . يافته‌ها : در مجموع 5/9% از پرستاران دارای سبک زندگی نا مطلوب، 6/52 % نسبتاً مطلوب، 93/37 % مطلوب بودند. نامطلوب ترين رفتارها دربعد مسئوليت پذيری سلامتی و مطلوب ترين رفتارها دربعد استعمال دخانيات قرار داشت. بيشترين مشکلات پرستاران درخصوص ارتقاء سبک زندگی سالم مربوط به حيطه مديريتی- اجرايی "زياد بودن ساعات کاری پرستاران" با امتياز 72/1، در حيطه محيطی-تجهيزاتی"نامناسب بودن شرايط محيط کار" با امتياز 47/1، در حيطه آموزشی "عدم دسترسی به مشاورآموزشی درخصوص مسانل مربوط به سلامت فردی" با ميانگين 37/1 و در حيطه فردی- انگيزشی بيشترين مشکل "حقوق و دستمزد ناکافی" با ميانگين 77/1 بود . نتيجه‌گيری : با مشخص شدن بيشترين مشکلات، راهکارهای برتر مبتنی بر داده ها، مطالعه متون ،ديدگاه خود پرستاران و تفکر تيم تحقيق ارائه شد، از بين اين راهکارها بر اساس ضوابط "برگزاری دوره های آموزشی به صورت کارگاه و همايش برای پرستاران درمورد اهميت و نحوه ارتقاء سبک زندگی سالم "بيشترين امتياز را کسب نمود. ليکن به منظور تحت پوشش قرار دادن ساير راهکارها تشکيل" کميته ارتقاء سبک زندگی سالم پرستاران" پيشنهاد گرديد. واژه‌های کلیدی: پرستار، ارتقاء سلامت، سبک زندگی

    بيماری انسداد مزمن ريوی در افراد قلياني؛ يک مطالعه جمعيتی شاهددار

    Get PDF
    زمينه: براساس گزارش سازمان جهانی بهداشت، بيماری انسدادی مزمن ريه (Chronic Obstructive Pulmonary Disease) چهارمين علت مرگ در سراسر دنيا بوده که در حال افزايش است و در سال 2015 دخانيات مسئول 10 درصد از کل مرگ‎ها مي‎باشد. اکثر مطالعات کنونی در رابطه با بررسی اثرات مضر سيگار و ارتباط آن با بيماري‎ها از جمله COPD است، در صورتی که بسياری از مردم در کشورهای در حال توسعه ازجمله کشورهای آسيايی از قليان استفاده مي‎کنند. مواد و روش‎ها: تعداد 245 نفر استفاده کننده از قليان به مدت حداقل 15 سال و 245 نفر افراد غير استفاده کننده که از نظر جنس و سن مشابه بودند به صورت تصادفی از ساکنين شهرستان‎های بوشهر و تنگستان استان بوشهر انتخاب شدند. جهت بررسی برگشت پذيری انسداد راه‎های هوايی در افراد مبتلا، از اسپری سالبوتامول استفاده گرديد. اسپيرومتری با استفاده از دستگاه پرتابل در سه نوبت برای تمام افراد انجام شد. يافته‌ها: شيوع COPD (اختلال عملکرد انسدادی) در قلياني‎ها 2/10 درصد بود و هيچ يک از افراد غيرقليانی به اختلال عملکرد انسدادی مبتلا نبودند (001/0p<). 6/66 درصد از افراد مبتلا دارای انسداد شديد تا خيلی شديد بودند و فاکتورهای جنس (مرد)، سن، طول دوره مصرف قليان، تعداد سرقليان مصرفی و شغل، ارتباط معناداری را با ابتلا به COPD نشان دادند. علائم بالينی تنگی نفس، سرفه، سرفه بيش از دو سال، خلط و مدت بيش از دو سال آن در افراد مبتلا به COPD بالاتر بودند (05/0p<). افراد دارای مشاغل کشاورزی و بنّايی 84/2 برابر ساير افراد (محدوده اطمينان 63/7-06/1) شانس ابتلا به COPD دارا بودند. نتيجه‎گيری: بيماری انسدادی مزمن ريه در افراد قليانی بسيار بالا بوده و از اين رو قليان را می بايست همانند سيگار عامل خطرزا برای ايجاد بيماری انسداد مزمن ريوی قلمداد نمود. واژه‌های کلیدی: بيماری انسدادی مزمن ريه، قليان، سيگار، اسپيرومتری، سرفه

    بررسی آزمون پوستی با سرم خود بيمار در بيماران مبتلا به کهير مزمن با علت ناشناخته

    Get PDF
    زمينه: در بسياری از بيماران مبتلا به کهير مزمن علت بيماری با استفاده از روش های معمول تشخيصی ناشناخته باقی می ماند. در آزمون‎های به عمل آمده به طريقin vitro مشخص شده که حداقل در يک سوم از اين بيماران کهير منشأ خود ايمن دارد. هدف از انجام اين مطالعه تعيين شيوع کهير مزمن خود ايمن با استفاده از ASST (Autologous Serum Skin Test) در بين بيماران مبتلا به کهير مزمن خود ايمن با علت ناشناخته و مقايسه بالينی دو گروه ASST مثبت و ASST منفی بوده است. مواد و روش‌ها اين مطالعه بر روی 79 بيمار مبتلا به کهير مزمن با علت ناشناخته انجام شده است. برای انجام ASST مقدار 05/0 ميلي‎ليتر از سرم بيمار و به همان ميزان محلول نرمال سالين به عنوان کنترل به ترتيب در ساعد دست راست و دست چپ به صورت داخل درمی تزريق شد. بروز ضايعه کهيری در محل تزريق سرم با قطر بزرگتر از 5/1 ميلی متر نسبت به محل تزريق سالين به عنوان آزمون مثبت تلقی می گرديد. همچنين ما بيماران با تست پوستی مثبت و منفی را بر اساس شرح حال، تظاهرات بالينی و آزمايش های معمول پاراکلينيکی با هم مقايسه نموديم. يافته‌ها: از 79 بيمار، 31 نفر (2/39 درصد) ASST مثبت داشتند. بيماران گروه ASST مثبت دفعات حملات بيشتری نسبت به گروه ASST منفی داشتند (04/0= P). اما از نظر متغيرهای ديگر بالينی، مثل مدت بروز بيماری، مدت زمان هر حمله، و نيز آزمايشگاهی تفاوت معنی داری بين آن ها مشاهده نگرديد. نتيجه گيری: در درصد قابل توجهی از بيماران مبتلا به کهير مزمن با علت ناشناخته ASST مثبت است که به احتمال زياد کهير در اين بيماران منشأ خود ايمن دارد. از آن جا که اين بيماران از نظر بالينی و آزمون های آزمايشگاهی قابل افتراق با گروه غير خود ايمن نمي‎باشند، استفاده از اين آزمون ساده می تواند در تشخيص و در نهايت در درمان اين بيماران بسيار مفيد باشد. واژه‌های کلیدی: کهير مزمن با علت ناشناخته، کهير مزمن خود ايمن، آزمون پوستی با سرم خود بيمار، کهير مزمن غير خود ايمن

    شناسايی ژن‌های sea، sec و seq استافيلوکوکوس اورئوس از نمونه‌های ناقلين سالم

    Get PDF
    زمينه: استافيلوکوکوس اورئوس انواع انتروتوکسين خارج سلولی را توليد می نمايد که سبب مسموميت غذايی می شوند. روش های مختلفی جهت شناسايی سم توليد شده توسط اين باکتری وجود دارد. به دليل آن که شباهت آنتی ژنی زيادی بين انتروتوکسين ها وجود دارد، ممکن است هميشه نتوان از ارزيابی سرولوژيکی استفاده نمود. در اين ميان تست PCR، يک تست بسيار حساس و دارای اختصاصيت بسيار زياد و سريع می باشد. اين پژوهش با هدف شناسايی ژن های انتروتوکسين استافيلوکوکوس اورئوس (sea، sec وseq) به روش PCR مرکب بود. مواد و روش‌ها: از 150 سويه بدست آمده از بينی ناقلين، 95 سويه‌ استافيلوکوکوس اورئوس جداسازی شدند که با آزمايش‌های بيوشيميايی مورد تأييد قرار گرفتند. سپس برای شناسايی ژن‌ انتروتوکسين استافيلوکوکی تايپA ، C و Q (sea, sec, seq) از سيستم PCR مرکب استفاده شد. ژن nuc که کد کننده نوکلئاز مقاوم به حرارت می باشد به عنوان مارکر جهت شناسايی باکتری استافيلوکوکوس اورئوس قرار گرفت. يافته‌ها: قطعات تکثير يافته DNA برای ژن نوکلئاز استافيلوکوکی 397 جفت باز و برای ژن انتروتوکسين تايپ A 552 جفت باز، برای ژن انتروتوکسين تايپ C 271 جفت باز و برای ژن انتروتوکسين تايپ Q استافيلوکوکی 122 جفت باز بود که با تعيين توالی قطعه تکثير شده، مورد تأييد قرار گرفت. از باکتری استافيلوکوکوس اپيدرميديس به عنوان کنترل منفی استفاده و هيچ محصولی ازPCR انجام شده به دست نيامد. از ميان 95 فرد سالم که حمل کننده باکتری در بينی خود بودند، چهل و يک سويه (1/43 درصد) به عنوان sea، sec و يا seq سويه مثبت تشخيص داده شد. بيست و چهار سويه (3/25 درصد) مربوط به ژن sea، 9 سويه (5/9 درصد) جدا شده حاوی ژن sec و 8 سويه (4/8 درصد) حاوی ژن seq و 54 سويه (8/56 درصد) مربوط به ديگر انواع اين باکتری بودند. نتيجه گيری: به دليل آنکه استافيلوکوکوس اورئوس از بينی ناقلين سالم جداسازی شده است، بنابراين آزمايش PCR می تواند برای شناسايی سويه های واجد ژن انترو توکسين های A،C و Q در اين افراد مفيد باشد. واژه‌های کلیدی: استافيلوکوکوس اورئوس، انتروتوکسين تايپ A، انتروتوکسين تايپ C، انتروتوکسين تايپ Q، PCRمرکب

    برگشت کامل عمل‌کرد کليه پيوندی 2 ماه پس از برداشتن استنت اورتر(گزارش 1 مورد)

    Get PDF
    عوارض ارولوژيک بعد از پيوند کليه در بسياری از مراکز پيوند گزارش شده است. اغلب تيم‌های جراحی جهت پيش‌گيری از عوارض ارولوژيک به خصوص انسداد ادراری بعد از عمل پيوند، برای بيماران استنت اورتر(لوله حالبی) می‌گذارند. در اين گزارش خانم 40 ساله‌ای معرفی می‌گردد که تحت عمل پيوند کليه از دهنده زنده غيرفاميل قرار گرفته بود و به دليل کوچک بودن مثانه استنت ادراری برای وی گذاشته شده بود. عمل جراحی بدون عوارضی مانند خون‌ريزی يا کاهش فشار خون انجام شد. با وجود اين، حجم ادرار در روز اول به 8500 ميلی‌ليتر و سپس به 300 ميلی‌ليتر در 24 ساعت کاهش يافت و به مدت 2 ماه بيمار اليگوآنوريک بود. پس از 3 ماه بيمار با برنامه همودياليز نگه‌دارنده مرخص گرديد و تحت بيهوشی موضعی تصميم به خارج کردن استنت ادراری گرفته شد که در کمال تعجب ديورز شديد و برگشت تست‌های عمل‌کرد کليه به حالت طبيعی مشاهده گرديد. بيمار با پيوند طبيعی مرخص شد و در حال حاضر پس از 3 سال پی‌گيری، عمل‌کرد کليه طبيعی است. با توجه به مورد معرفی شده پيشنهاد می‌شود که انسداد ادراری به دنبال قرار گرفتن نابه‌جای استنت ادراری در تشخيص افتراقی اختلال کار کليه پيوندی در نظر گرفته شود
    corecore