مسأله مرگ از جمله مسائلی است که بشر از ابتدای تاریخ حیات با آن مواجه بوده است و شاید بتوان گفت که هیچ انسانی نیست که به این اتفاق محتوم در زندگی خویش نیندیشیده باشد، اما به نظر میرسد که رفتار انسان در قبال مسأله مرگ در طی تاریخ دچار تغییراتی شده است (1). انسان امروز عصر مدرنیته نتوانسته است فکر و اندیشه مرگ و نیستی را در سرتاسر زندگی خود از وجودش برهاند، زیرا انسان امروزی دچار یک نوع فراموشی خودآگاهی از مرگ شده و چنین انسانی به علت غرقشدن در تجملات و مادیات دنیوی دائماً در ضمیر ناخودآگاه خویش مرگ را پس میزند (2). اخیراً در جهان مدرن در رویداد مرگ ساختارشکنی شده است و مرگ تبدیل به موضوعی پزشکی، عقلانی و بوروکراتیک شده است (3). در ایران نیز آداب تدفین و عزاداری برای میت، طبق دستور اسلام صورت میگیرد، اما چند سالی است که ورود فرهنگهای بیگانه و همچنین فرهنگهای غلط در آیین عزاداری برای مردگان به چشم میخورد. درگذشته، افراد مرگ دیگران را، بسیار بیشتر از این میدیدند که ما اکنون میبینیم و از این جهت مرگ قسمت آشنایی از زندگی شمرده میشد. در اعصار پیشین مردم با طمأنینه و آرامش میمردند و از مرگ نمیترسیدند، ولی اکنون مرگ تا بدان پایه ما را میترساند که حتی جرئت نمیکنیم نامش را برزبان آوریم. در جهان مدرن تنها در یک جا با نام مرده برخورد میکنیم و آن بروشور و اعلامیه مراسم یادبود است، اگرچه مرگ بحرانی جدی در زندگی بسیاری از افراد محسوب میشود و با آنکه خرج کفن و دفن جزء هزینههای سنگین زندگی است، اما کمتر دیده شده که افراد پیش از مرگ، درباره خرج کفن و دفن با کسی صحبت کنند. تشریفات در جامعه مدرن زیاد است (4)....